تقدیم به مولانا الحسین و ابالفضل العباس صلوات الله علیهم امشب بیا و قرص ماهش را بغل کن لبخندهای گاهگاهش را بغل کن با چشمهایت اذن از مادر بگیر و آن کودک ابروسیاهش را بغل کن قنداقه اش را بین بازوهات بگذار چون حسِّ دریا باش و ماهش را بغل کن انگشتهایش را ببین رو به تو دارد دستان لبریز از نگاهش بغل کن در گوشهایش با اذان تکبیرگو باش هل من معین گویان راهش را بغل کن با…
-
این شعر نیست رقص جنون خیز واژههاست
یک مثنوی شمیم دلانگیز واژههاست
از باده ولای تو مستیم تا ابد
از کوثرت بریز قدح یا علی مدد
… -
در گوشهٔ زندان که صدا محو سکوت است
یک قلب ترکخورده پر از حسِ قنوت است
گفته است که در خانه کسی هست؛ شمایید
این خانه تجلیگه آیات بیوت[1] است
موسی شو و بر نیل بزن چوب عصا را
راهی… -
امروز روز اول رجب است یکی از ماههای دوازدهگانه سال، ورود به این محدوده زمانی برای بندگان خاص خداوند، محبوب و دوستداشتنی است. آنان تمام طول سال را به انتظار نشستهاند تا هلال ماه…
-
تأملی در این روزهای سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر جشنواره سی و هشتم با فرازوفرودها و با اخم و لبخندهایش رو به پایان است، خیلیها از علاقهمندان به سینما فیلمها را دیدهاند…
-
برپاخیز برپاخیز برپاخیز
در لبنان، سوریه در عراق و یمن تویی
می گوییم تا ابد؛ پهلوان وطن تویی
جان دادی در راه عزت این وطن شهید
میماند نام تو در دل مرد و زن شهید
… -
پُر از بغض و دردیم، پُر از زخم کاری
کنار تو، با داغهامون شکستیم
ببین دست هامون، چه جور مشت میشه
با فردای چشمان تو عهد بستیم
… -
نماز میخوانیم پشت سر سرو. بین همان شمشادها. زیر قنوت برگهای بید مجنون. نمازی معطر. خوشرنگ . نماز که تمام شد جمعیت به سمت محل افطار هدایت شدند. آقا همچنان نشسته اند و تعقیبات…
-
کبوتر که باشی؛ دلت میخواهد آنقدر توان داشته باشی که بتوانی آسمان را بشکافی و خودت را برسانی به آسمان هشتم. به آنجایی که برق گنبد طلاییاش و انعکاس آبی فیروزهای منارههایش؛ راه آسمان…
-
زمان میگذرد؛ درست مثل همین ثانیههایی که گذشت. ما در تکاپوی طی شدن ثانیههای سهمگین اسیر شدهایم. زمان میگذرد؛ صدای سکوت ثانیهها بر جانها چنبره انداخته است . چه تلخ میگذرد این لحظاتی که…
-
سوره فجر را بغل کرده است
آیه در آیه هل آتی دارد
جامهای بهشت در دستش
مرد این قصه تا تو را دارد....
…