برپاخیز برپاخیز برپاخیز
برپاخیز ای صلابت به نام تو آشنا
ای سردارِ سپاه خداوند لالهها
کز خونت قطره قطره دمیده در این زمان
پروازت حسرتی مانده بر جانِ عاشقان
برپاخیز برپاخیز برپاخیز
برپاخیز تا ببینم عَلَم را به دوشتان
خورشیدی تابیدی بر سکوتِ زمین و زمانمان
خونخواهم خونبهای شهیدانِ راه حق
بر بازو حک کردم؛ تا ابد سربهداران راه حق
برپاخیز برپاخیز برپاخیز
پا برجا مانده در این جهان پرچم خدا
تابوده لشکر قدسمان در ره ولا
میجوشد خون سرخ سلیمانی از تنم
میخوانم من فدایی این خاک و میهنم
برپاخیز برپاخیز برپاخیز
میروید زندگی از دل خاک هر شهید
میسازد لاله از تربت پاک هر شهید
ای انسان چون شهادت سر آغاز زندگیست
مرگِ سرخ، رمز آزادی و راز زندگیست
برپاخیز برپاخیز برپاخیز
برپاخیز ای شهید به خون خفته پیکرت
ای کرده بهر احیای حق جان فدا سرت
کز قطره قطرهٔ خون پاک شما
گل داده تا ابد در جهان لالهها
برپاخیز برپاخیز برپاخیز
در دنیا مایهٔ سرفرازی شهادت است
پیش ما مرگِ در راه ایمان سعادت است
هر کس او در ره عدل و دین رهسپر شود
در این ره گر دهد جان ز کف زندهتر شود
برپاخیز برپاخیز برپاخیز
در لبنان، سوریه در عراق و یمن تویی
می گوییم تا ابد؛ پهلوان وطن تویی
جان دادی در راه عزت این وطن شهید
میماند نام تو در دل مرد و زن شهید
دیدگاهی ثبت نشده است.