دلم را خانه غم کن دوبیتی مرا مثل محرم کن دوبیتی برای رفع این دلتشنگی ها کمی گریه فراهم کن دوبیتی زمین و آسمان سرده دوبیتی نفس هایم پر درده دوبیتی دلم در خیمه های غم گرفته به دنبال تو می گرده دوبیتی تو…
از آن روزی که گل بر سینه اش دوخت نگاهم را هزاران بار افروخت چه می شد ای خدایا ! مادر من چو ابراهیم در آتش نمی سوخت من زار و نزار و خسته …ای وای خون بر دل من نشسته… ای وای آرام…